یاد باد آن که چو رعنا صنمی با ما بود

همدمی، هم قدمی ، چشمِ نمی با ما بود

چلچراغِ شبِ ظلمانیِ ما می افروخت

روشنی بخشِ خیام و حَرَ می با ما بود

یاد باد آن که پریشانیِ دلها می بُرد

مهربان عارفِ والا کَرَمی با ما بود

زنده می کرد دلِ مُرده ی ما را هردم

چو مسیحا نَفسی ، هر قدمی با ما بود

یاد باد آن که به ما درسِ کرامت می داد

خوانِ گسترده ی والا نِعَمی با ما بود

دلم از دوری او داغِ شکستی دارد

یارِ شیرین دهنی، آن و دَمی با ما بود

حیف ازآن شاه چراغی که به خاموشی رفت

حَکَمی، مُحتَشَمی، جامِ جَمی با ما بود

ََتَبَرش را به کسی داد که موسائی کرد

بت شکن، صاحبِ تیغِ دو دَمی با ما بود

غلامرضا مهدوی - استهبان


عِندَ رَ‌بِّهِمْ يُرْ‌زَقُونَ منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

پیاده رو آموزش ورود به بازار فارکس اويل وطنم.عشق من اویل خرید اینترنتی ورق و ایرانت پرتال آموزش زبان درس تبریز دردانـــــی ٹیکـــــی